یک دهان دارم دو تا دندان لق میزنم تا زنده هستم حرف حق مال کیست؟
شعار هفته نامه گل آقا یک دهان دارم دو تا دندان لق میزنم تا زنده هستم حرف حق
کیومرث صابری یک دهان دارم دو تا دندان لق میزنم تا زنده هستم حرف حق مال
یک دهان دارم دو تا دندان لق میزنم تا زنده هستم حرف حق
یک دهان دارم دو تا دندان لق، می زنم تا زنده هستم حرف حق??
کشتار وحشیانه اعضای خانواده به خاطر مخالفت با خواستگاری??
قتل عام اعضای خانواده به خاطر مخالفت با خواستگاری
کشتار وحشیانه اعضای خانواده به خاطر مخالفت با خواستگاری
ساعت 19 چهارشنبه هفته گذشته مأموران کلانتری شهرک غرب در تماس با بازپرس جنایی از وقوع جنایت هولناکی در ساختمان چهار طبقه خیابان بهار شهرک غرب خبر دادند. با حضور تیم جنایی مأموران اعلام کردند پسر 35 ساله پدر، مادر و خواهرش را با چاقو مجروح کرده که پدر 66 ساله خانواده در دم جانش را ازدست داده و مادر 59 ساله و خواهر 33 ساله اش به بیمارستان منتقل شدند و مأموران پسر جنایتکار را در محل قتل دستگیر کردند.
مرگ دختر خانواده
دقایقی از بررسی صحنه جرم نگذشته بود که مسئولان بیمارستان اعلام کردند دختر این خانواده به نام مریم نیز براثر شدت جراحت جانش را ازدست داده است.
با دستور انتقال جسد پدر خانواده به پزشکی قانونی، یکی از اهالی ساختمان در تحقیقات به بازپرس ویژه قتل گفت: پسر خانواده دچار بیماری روحی بود و به همین دلیل سرکار نمی رفت و همیشه در خانه بود و با خانواده اش درگیری داشت. امروز نیز حدود ساعت 19 صدای درگیری آمد، اما فکر کردیم مثل همیشه زود تمام می شود، اما مادر خانواده درخواست کمک می کرد. وقتی به طبقه چهارم آمدیم با بدن نیمه جان مادر درراه پله و جسد غرق خون پدر خانواده در ورودی ساختمان روبه رو شدیم و موضوع را به پلیس اطلاع دادیم. در ادامه بازپرس پرونده، بازجویی های اولیه از قاتل 35 ساله را آغاز کرد. حامد که بسیار خونسرد بود و از قتلاعضای خانواده اش ناراحت نبود، انگیزه اصلی اش از قتل را نرفتن اعضای خانواده اش به خواستگاری اعلام کرد.
قتل به خاطر خواستگاری
او به بازپرس جنایی گفت: چند سال بود عاشق یک دختر شده بودم، اما خانواده ام به خواستگاری نمی رفتند. بعد هم برادرم جانش را در یک نزاع از دست داد و به بهانه عزادار بودن هیچ کس به خواستگاری نرفت. روز حادثه باز حرف خواستگاری شد که پدرم گفت آن دختر را به من نمی دهند. من هم عصبانی شدم و با چاقوی بزرگ آشپزخانه ضربه ای به تلویزیون زدم. پدرم گفت حامد دیوانه شده، زنگ بزنید بیایند او را ببرند امین آباد. من دیگر کنترلی روی رفتارم نداشتم و با چاقو ابتدا ضربه ای به پدرم زدم. او و خواهرم قصد فرار داشتند که آنها را نزدیک در ورودی زدم و بعد مادرم را درراه پله ها مجروح کردم. بعدازآن نمی دانستم چکار کنم. به اتاقم رفتم و مأموران آمده و مرا دستگیر کردند.
مادر هم جان باخت
تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا این که مادر خانواده هم بر اثر شدت خونریزی جان خود را از دست داد.
همزمان با مرگ سه عضو خانواده، به دستور سعید احمد بیگی بازپرس ویژه قتل پایتخت پسر قاتل با قرار قانونی بازداشت و برای تحقیقات به اداره قتل پلیس آگاهی منتقل شد.
همسایه ها چه گفتند
همسایه روبه رویی مقتولان درباره آنها به جام جم می گوید: پدر خانواده بازنشسته بیمارستان بود و همراه خانواده اش 25 سال بود در این مجتمع زندگی می کرد.
به گفته این خانواده، حامد بیماری شیزوفرنی داشت و دچار اختلالات روانی بود. گاهی یک هفته از خانه آنها سروصدا می آمد و گاهی هم ساکت بودند. پدر خانواده نیز بعد از بازنشستگی افسرده بود و آنها با هیچ کدام از همسایه ها رفت وآمد نداشتند. یکی از اهالی محل که در ساختمان مجاور زندگی می کند، می گوید: این خانواده دارای دو پسر بود که حامد پسر بزرگ تر بود. چند سال قبل پسر کوچک تر در یک نزاع در پاساژ گلستان جانش را از دست داد. حامد نیز از خانه بیرون نمی آمد و با هیچ کدام از بچه های محل دوستی نداشت.
قتل اعضای خانواده به دست جوان 35 ساله
دختر خانواده از عکاسان حرفه ای بود
پیرمرد که با شنیدن قتل اعضای خانواده هراسان به محل قتل آمده است، خود را از دوستان خانوادگی مقتولان معرفی می کند و می گوید: باورم نمی شود حامد این کار را کرده باشد. او بیمار روانی است و چند سالی است تحت درمان قرار دارد. هر بار ما به خانه آنها می رفتیم حامد عصبانی می شد و فریاد می زد چرا آنها را راه داده اید. هشت سال قبل پسر دیگر این خانواده که 17 ساله بود، در یک نزاع جانش را از دست داد و آنها درخواست قصاص داشتند، اما با صحبت هایی که کردیم سه سال قبل در چنین روزهایی با دریافت 400 میلیون تومان دیه رضایت دادند. فکر نمی کردم سه سال بعد درست در روزی که پسر جوان را بخشیدند خودشان قربانی یک قتل شوند.
وی ادامه داد: دختر خانواده از عکاسان حرفه ای بود که در این ماجرا بی گناه به قتل رسید. او فردی فعال و اجتماعی بود و برعکس برادرش ارتباط اجتماعی خوبی با دیگران داشت.
تعداد صفحات : 501