اولین مولف و ناشر کتاب کودک در ایران چه کسی بوده است

نخستین مولف و ناشر کتاب کودک در ایران چه کسی بوده است

اولین مولف کتاب کودک در ایران چه کسی بوده است

اولین ناشر کتاب کودک در ایران چه کسی بوده است

اولین مولف و ناشر کتاب کودک در ایران چه کسی بوده است

اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران است جبار باغچه بان



میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچه‌بان (۱۹ اردیبهشت ۱۲۶۴، ایروان - ۴ آذر ۱۳۴۵، تهران) بنیان‌گذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان ایران در تبریز است. او همچنین اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران است.


زندگی و فعالیت‌ها[ویرایش]
میرزا جبار عسگرزاده به سال ۱۹ اردیبهشت ۱۲۶۴ در شهر ایروان پایتخت کنونی جمهوری ارمنستان به دنیا آمد و جدّش از مردم تبریز و یا ارومیه[۲][۳] بود. او ابتدا در تبریز کودکستانی را تحت عنوان «باغچه اطفال» دایر کرد و به همان خاطر خود را باغچه‌بان نامید.

او مدرسه ناشنوایان را در سال ۱۳۰۳ با وجود مخالفت‌های زیاد از جمله رئیس فرهنگ وقت دکتر محسنی در تبریز دایر کرد.[۴] این کلاس جنب باغچه اطفال باغچه‌بان در کوچه انجمن در ساختمان معروف به عمارت انجمن تأسیس شد.[۱]

او از سال ۱۳۰۷ خورشیدی علی‌رغم دشواری‌های وسیع چاپ و کلیشه، چاپ کتاب‌های ویژه کودکان را با نقاشی‌هایی که خود می‌کشید آغاز کرد. یکی از کتاب‌های وی با عنوان «بابا برفی» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده و شورای جهانی کتاب کودک آن را به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد.[۱][۵] ثمین باغچه‌بان، آهنگساز و نویسنده، یکی از فرزندان جبار باغچه‌بان است.

ابتکارات[ویرایش]
ابتکارات ویژه باغچه‌بان در آموزش عبارت بودند از[۶][۷]:

روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان
آموزش روش حساب ذهنی به ناشنوایان
گاهنجار (گاه‌نما) وسیله‌ای برای نشان دادن پستی و بلندی‌های اقیانوس‌ها روی نقشه به کودکان
الفبای گویا
گوشی استخوانی یا تلفن گنگ
آثار

تهران، دبستان ناشنوایان. ۱/۳/۱۳۱۹
برنامه کار آموزگار - ۱۳۰۲
الفبای آسان - ۱۳۰۳
الفبای دستی مخصوص ناشنوایان - ۱۳۰۳
خانم خزوک - ۱۳۰۷
زندگی کودکان - ۱۳۰۸
گرگ و چوپان - ۱۳۰۸
پیر و ترب - ۱۳۱۱
بازیچه دانش - ۱۳۱۱
دستور تعلیم الفبا - ۱۳۱۴
علم آموزش برای دانشسراها - ۱۳۲۰
بادکنک - ۱۳۲۴
الفبای خودآموز برای سالمندان - ۱۳۲۶
پروانه‌نین کتابی - ۱۳۲۶
الفبا - ۱۳۲۷
اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا - ۱۳۲۷
الفبای گویا - ۱۳۲۹
برنامهٔ یک‌ساله - ۱۳۲۹
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۰
حساب - ۱۳۳۴
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۵
آدمی اصیل و مقیاس واحد آدمی - ۱۳۳۶
درخت مروارید - ۱۳۳۷
خیام آذری - ۱۳۳۷
رباعیات باغچه‌بان - ۱۳۳۷
روش آموزش کر و لال‌ها - ۱۳۴۳
من هم در دنیا آرزو دارم - ۱۳۴۵
بابا برفی - ۱۳۴۶
عروسان کوه - ۱۳۴۷
زندگینامهٔ باغچه‌بان به قلم خودش - ۱۳۵۶
شب به سر رسید - ۱۳۷۳
کبوتر من - ۱۳۷۳

سال شمار(1)زندگی باغچه بان

1264:تولد در ایروان.
1283:جنگ بین ترک ها و ارمنی ها؛به زندان افتادن باغچه بان و انتشار مجله ی فکاهی در زندان.
1298:مهاجرت به «مرند»،همزمان با جنگ جهانی اول.
1302:تأسیس نخستین کودکستان ایران (باغچه بان)در تبریز.
1303:نشر «مجله ی زبان»برای آگاهی معلمان.
1306:انحلال «باغچه اطفال»توسط «دکتر محسنی».
1306:تأسیس یک کودکستان در شیراز توسط «آقا میرزاخان»و مهاجرت باغچه بان به شیراز.
1312:تأسیس اولین مدرسه شبانه روزی به منظور تعلیم کر و لال ها در تهران.
1313:اختراغ دستگاهی به نام «تفلون گنگ».
1345:وفات.
زندگی باغچه بان

جّد جبار باغچه بان،رضا از اهالی تبریز بود.پدرش عسگر نام داشت و در شهرایروان با شغل معماری و قنادی زندگی می کرد.در سال 1264 شمسی در شهر ایروان متولد شد.پدرش به جای این که او را به مدرسه بفرستد که جدیداً احداث شده بود،به مکتبخانه ای که در حجره ی تنگ و تاریکی که از نی بوریا ساخته شده بود،فرستاد.
در پانزده سالگی،با مختصر سوادی، مجبور به ترک تحصیل شد و به پیروی از حرفه ی پدر،یعنی از طریق معماری و قنادی،روزگار گذراند.در دوران جوانی به دختران درس می داد و از خبرنگاران روزنامه های قفقاز و از فکاهی نویسان و شاعران روزنامه فکاهی «ملانصرالدین»بود در سال 1291 شمسی مدیر جمله ی فکاهی «لک لک»در شهر ایروان شد که پس از شروع جنگ بین المللی اول آن را تعطیل کرد.پس از مهاجرت به شهر مرند،با سمت آموزگاری در مدرسه ی احمدیه مشغول به کار شد.
به خاطر موفقیت درروش تدریس او، به تمام آموزگاران توصیه شد که از روش تدریس او استفاده کنند.و همچنین گزارش های مفصلی در تمجید از کار او،به فرهنگ مرکزی آذربایجان در تبریز [نوشته شد]و بر اثر آن، تقدیر نامه هایی از مرکز به نام او صادر شد و...با اجازه ی فرهنگ مرکز،برای شاگردان لباس متحدالشکل تهیه کرد و...سیل تقدیر نامه بود که انفرادی یا گروهی روی میز رئیس فرهنگ تبریز سرازیر می شد...و به مدیر مدرسه دستور دادند که هر چه زودتر وسایل انتقال او را به تبریز فراهم کند.در سال 1299 به عنوان آموزگار دبستان دولتی «دانش»در تبریز شروع به تدریس کرد و در همان شهر،کودکستانی را پایه گذاری نمود که نام «باغچه ی اطفال»را بر آن نهاد و نام مربیان آنها را «باغچه بان»گذاشت؛ وی نیز از آن پس به جبار باغچه بان شهرت یافت.
در آن زمان هیچ گونه وسایل تربیتی برای کودکان از قبیل کارهای دستی، بازی،نمایشنامه،سرود، شعر و قصه و غیره در ایران وجود نداشت...با استفاده از قصه های عامیانه که از بچگی به یاد داشت،برای بچه ها نمایشنامه و شعر سرود و چیستان ساخت.برای کار نمایش،ماسک انواع حیوانات و حشرات تهیه کرد....
او در همان «باغچه اطفال»خواندن و نوشتن را به کر و لالها آموزش می داد.سه کودک در کلاس او ثبت نام کرده بودند.پس از شش ماه،یک امتحان در باغچه ی اطفال برای آن سه کودک کر و لال برپا شد.
تمام فرهنگیان و دانشمندان تبریز و خارجی ها و اعضای سفارتخانه ها در آن جشن شرکت داشتند.جمعیت آن قدر زیاد بود که درخت های همجوار آن نیز، آدم بار آورده بود.خلاصه امتحان شروع شد و بچه ها برای مردم درس خواندند و روی تخته سیاه دیکته نوشتند....پس از امتحان،نطق ها آغاز شد و تقدیرها و تمجیدها بود که از زمین می جوشید و از آسمان می بارید.
در سال 1306 به شهر شیراز مهاجرت کرد و در آنجا کودکستانی تأسیس نمود.روش نام نویسی ابتکاری و به شکلی بود که تا آن زمان سابقه نداشت. به این معنی که هنگام نام نویسی،پرسشنامه ای حاوی سؤال هایی درباره اخلاق و روحیات و عادات و خلق و خوی و شغل و سلامتی کسانی که در محیط زندگی کودک بودند به اولیای آن ها داده می شد تا تکمیل کنند و بیاورند که مبنای شناسایی طفل و نحوه ی رفتار با او در کودکستان شود.کودکستان نیازمند قصه ها و سرودها و نمایشنامه ها و بازی ها و خلاصه فرهنگ مخصوص به خودش بود.
طرز فکر مربیان مانع از جمع آوری و تدوین این فرهنگ کودکانه می شد. نتیجه ی زحمات جبار باغچه بان تألیف کتابی شد به نام «زندگی کودکان» بخش هایی عبارت بود از شعرها و سرودهای کودکانه و چیستان ها.همچنین شش نمایشنامه نوشت به نام های «پیروترب»،«گرگ و چوپان»، «خانم خزوک»،«مجادله های دوپری»،«شیر باغبان»،«شنگول و منگول».سه نمایشنامه ی نخست در شیراز به چاپ رسید.
هر شش نمایشنامه،بارها در کودکستان شیراز بازی شد.برای ترویج نمایشنامه و تشویق مردم به تماشای آن زحمت کشیده و خسارت ها دیده بود.بالاترین، طرفدار پروپا قرص تعلیم و تربیت نوین و حتی مؤمن و فدایی آن بود. نودوپنج درصد از خدمات فرهنگی او به خاطر ایمان و اعتقادی بود که به نفس تعلیم و تربیت داشت و فقط پنج درصد برای تأمین معاش بود.
بازی های بسیاری برای تربیت فکر و پرورش ذهن کودکان از طریق حس باصره و سامحه درست کرد و...
امتحان هوش و حافظه و ارزیابی پیشرفت اطفال را منظماً در دفاتری ثبت می کرد.در سال 1312 از شیراز به تهران آمد و اولین دبستان کرولالها را در این شهر پایه گذاشت.
در سال 1313 دستگاهی اختراع کرد به نام «تلفون گنگ».کرولالها با گرفتن میله ی آن به دندان می توانستند از طریق استخوان فک،ارتعاشات صوتی را دریابند.
او تا ده سال این دبستان را به تنهایی اداره می کرد.درآخر سال دهم،عده ی شاگردان بالغ برسی نفری می شد.از ساعت 7 صبح تا 7 شب بدون استراحت مشغول تدریس و تعلیم شاگردان خود بود.
کم کم به فکر افتاد که جمعیتی برای حمایت کودکان کرولال تأسیس کند.نظر او این بود که جمعیت،مرجع، ملجأ کودکان کرولال فقیر شود و آنها را تحت حکایت قرار دهد.ولی هرگز طرزکار و فکر هیأت مدیره ی جمعیت برای او رضایت بخش نبود.
تا پایان عمر به سال 1345،در شهر تهران به امر آموزش این دسته از دانش آموزان و معرفی روش آموزش خود پرداخت.روش او در امر آموزش خواندن و نوشتن به دانش آموزان کلاس اول دبستان بود که به روش «ترکیبی» معروف شد.(باغچه بان،محمدرضا یوسفی،تهران:سازمان پژوهشی و برنامه ریزی آموزشی، دفترانتشارات کمک آموزشی،1380).
مجموعه آثار:

ازجبارآثارمختلفی در زمینه ی کتابهای کودکان،نمایشنامه، روش تعلیم الفبا، و آموزش و پرورش ناشنوایان به جا مانده است.وی در سال 1308 در شیراز، اولین اثر خود را به نام «زندگی کودکان»که مشتمل بر شعرها،سرودهای کودکان و چیستانها بود،به چاپ رساند.درهمان سال، نمایشنامه هایی با نامهای «پیروترب»،«گرگ و چوپان»،«خانم خزوک»، «مجادله های دوپری»، «شیرو باغبان»را نوشت.که قبلاً از دیگر آثار او، «بادکنک»(تهران ـ1324)،«عروسان کوه»(تهران ـ1324)،«درخت مروارید»(تهران ـ1337)،«رباعیات باغچه بان»(تهران ـ1337)را می توان نام برد که همگی به زبان فارسی می باشند.کتابهای «پروانین کتابی»(تهران ـ1326) و «خیام آذری»(تهران 1334)نیزازآثار ایشان به زبان ترکی است. جباربه منظوردستیابی به روش مناسب جهت تعلیم الفباء و آموزش خواندن و نوشتن تلاش گسترده ای نمود و ضمن ابداع روش ترکیبی در سواد آموزی به دانش آموزان کلاس اول دبستان،کتابهایی در این زمینه به چاپ رساند که از جمله:«دستور تعلیم الفبا»(تهران ـ1324)،«الفبای خودآموز برای سالمندان»(تهران ـ1326)، «اسرار تعلیم و تربیت یا اصل تعلیم الفباء» (تهران ـ1334)را می توان نام برد.این اولین معلم دانش آموزان ناشنوا در ایران،به دلیل اعتقاد عمیقی که به تربیت معلم داشت در کتاب به نامهای «روش آموزش کر و لالها»(تهران ـ1343)«حساب»(تهران ـ1343)را به منظور تربیت معلم برای دانش آموزان ناشنوا نگاشت.
با نگاهی گذرا به منابع فوق،مشخصه های اساسی زیر را می توان از ابتکارات و دیدگاههای آموزشی آن مرحوم دانست:
1-تبادل نظرـ از نظر آموزشی،باغچه بان، انسان خودآموز و خودیاب است و همانطور که کودک زبان را از محیط یاد می گیرد،در مدرسه نیز دانش آموز تحت نظر آموزگار دانش را فرا می گیرد.بر پایه ی این اصل،آموزگار هیچ چیز تازه ای به شاگرد تعلیم نمی دهد،مگراین که در زمینه ی معلومات مشترکی که دارند،تبادل نظر می کنند و به این ترتیب،ذهن شاگردان روشن می شود.(روش آموزش کر و لالها،صفحه 3، چاپ رنگین 1343).
2-اصول تجدید خاطره: اصول تعلیم باغچه بان بر پایه ی اصول «سیب و نخ»است.همانند اینکه به انگشت کودک نخی می بندند و به او می گویند که پیش پدر برود و به او بگوید که سیب بخرد.بر این اساس، برای اینکه کودک الفبا را به آسانی یاد بگیرد،باید اصول سیب و نخ را به طرز صحیحی به کار برد.به این معنی که کودک قبلاً سیب را خوب بشناسد،و صدای کلمات نیز به او معرفی شود،سپس هر یک از حروف را به نمایندگی یک صدا به او نشان داد. (اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفباء،چاپخانه علی اکبر علمی).
3-توجه به کل در ادراک: بنابراین اصل،کودک اولین بار که چشم خود را باز می کند،انسان را به طور کل می بیند و نه اجزاء.چشم، ابرو، پا و دست.او درخت می بیند ونه ساقه،برگ، شاخه، او کلمه ی «آدم»را می شنود و نه«آ، د، م»را.او «درخت»را می شنود، و نه«د، ر، خ،ت»را.بنابراین، انسان از روزی که چشم به روی جهان باز می کند،ساختمان هر معنی را به شکل کل در ذهن دارد.(اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفباء،چاپخانه علی اکبر علمی).
در واقع،اصل فوق تکیه بر همان اصولی دارد که روان شناسی گشتالت،خاصه در مباحث ادراک و یادگیری مطرح می شود.
4-اصل قراردادی بودن حرف زدن و سواد: بنابراین اصل،حرف زدن با صوت یک تدبیر قراردادی،برای تجدید خاطره ی آن معانی اصلی است،که از راه چشم در ذهن طرف مقابل شکل می گیرد و به وسیله گوش انجام می شود.برعکس،نوشتن یک تدبیر قراردادی برای تجدید خاطره های آن معانی صوتی است که از راه گوش در ذهن طرف مقابل شکل می گیرد و به وسیله چشم انجام می شود.(اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفباء ،صفحه 37، چاپخانه علی اکبر علمی).
5-ابداع روش ترکیبی در سوادآموزی:این روش، واکنشی در مقابل روشهای تحلیلی و کلی در تعلیم الفبای فارسی است.
براساس روش تحلیلی،کودک ابتدا حروف را یاد می گیرد،سپس به کمک آنها به یادگیری کلمات نایل می شود؛ولی در روش کلی،کودک ابتدا شکل کلی کلمه را می خواند و پس از اینکه کلمه را آموخت،تجزیه کلمه به حروف آغاز می شود. در حالی که براساس روش ترکیبی ابداعی مرحوم باغچه بان،ابتداکل کلمه را که «کلمه کلید»نامیده می شود؛به کودک نشان می دهند و سپس در قالب آن،حرف جدید را به کودک می آموزند.(اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفباء، صفحه 100و روش تدریس فارسی ابتدایی).
6-توجه به عملیات مقدماتی قبل از سوادآموز:
جبار باغچه بان یکی از دلایل عدم موفقیت در سوادآموزی را در گذشته، فقدان توجه به ایجاد آمادگی لازم در کودک قبل از آغاز آموزش خواندن و نوشتن می داند.براین اساس، او فعالیتهای تجربه کردن صداهای کلمات از طریق بازی، بخش کردن کلمات،کشیده گفتن صداهای هربخش، تربیت کردن دست برای اراده نمودن قلم،فهماندن درست و ادا کردن صدا وکلمه و جمله،آموزش دادن خواندن به وسیله ی علائم واسطه ای بین صدا و حروف و نیز استفاده از مکعبهای رنگی را پیشنهاد می کند.(اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفباء صفحات 39و 93، چاپخانه اکبر علمی).
شایان توجه است که فعالیتهای پیشنهادی باغچه بان،کمابیش مجموعه فعالیتهایی است که در لوحه های آمادگی فارسی اول دبستان تاکنون مورد استفاده می باشد.
7-توجه به تکنیکهای ادبیات کودکان:
جبارازپیشگامان ادبیات کودکان در ایران می باشد.او معتقد بود که برای رسیدن به اهداف آموزشی،باید از روش بازی، نمایشنامه، سرود، شعر، قصه، کارهای دستی بهره گرفت.او درباره ی بازی،در کتاب «حساب» می نویسد:«این کتاب برای تربیت هوش و فکر بچه های کر ولال نوشته شده است و شکل بازیچه دارد.»و در جایی دیگر اضافه می کند:این کتاب برای بچه های ناشنوا نیز مفید می باشد هیچ یک از معلمین دبستان نباید آن را کتاب درس، بلکه باید کتاب بازی بدانند.با استفاده از این کتاب،می توان کودکان را بدون تعلیم الفباء با اعمال اربعه ی حساب آشنا کرد (باغچه بان، جبار، حساب، صفحه 7).
در جای دیگر می نویسد:«کودکستان نیازمند قصه ها، سرودها، نمایشنامه ها و بازیها و خلاصه فرهنگ مخصوص به خودش است.»در آن زمان نه تنها کسی از چنین مطلبی اطلاع نداشت،بلکه در نظر مربیان فاضل نیز این قبیل چیزها بی معنی بود؛حتی اینگونه فعالیتها را ناقابل،زائد و هرزه می دانستند و اولیای اطفال هرگز راضی نبودند که کودکانشان با این مسائل آشنا شوند. (زندگی نامه باغچه بان،صفحه 134، نشر سپهر،1356).
8-ظرافت عملی در برخورد با کودک:
جبار با توجه به تجربه ی گسترده در زمینه ی آشنایی با روحیات کودکان به نکات عملی ظریفی توجه نموده و آموزگاران را به ضرورت امر هشدار داده است.می نویسد:«کودکی که برای نوشتن در پیش تخته است.سؤالات لازم را از او نپرسید.از کودکانی بپرسید که نشسته اند.سپس از این کودک بپرسید که آیا آنها درست گفتند.پس از آنکه این کودک نوشت،از دیگران بپرسید که این بچه درست نوشت؟ (اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفباء صفحات 6 و 43).
و می افزاید:«روزی در کودکستان شیراز متوجه شدم که کودکی هر روز پس از مرخصی برخلاف راه خانه شان می رود.من از این امر تعجب کرده، از پدرش پرسیدم که آیا شما در این طرف خانه دارید؟ گفت خیر.سپس علت را پرسیدم.گفت چون جوئیکه سر راه اوست پل ندارد به این جهت راه خود را تغییر داده.برای گذشتن از پلی که در آن سرجوی است،از آن طرف می آید. من تعجب کردم؛ زیرا جوی بزرگ نبود و بچه های هم سال او اغلب برای تنوع از روی آن به آن طرف و به این طرف می پریدند.دیدم تربیت این بچه ناقص است.کودک وقتی که جوی را می بیند، از ترس به خود می لرزد.من برای رفع این عیب اول در زمین صافی با خطوط باریکی کشیدم و بچه پرید. وسیعتر کردم.باز پرید.سپس زمین را کنده و بسان جوی باریک و سپس عریض تر از آن درست کردم پرید.سپس از روی جویهای باریکی که به عمل آورده و آب انداختم، پرید.خلاصه،پس از این تجربه ها،کودک نه تنها از راه طبیعی خود می رفت،بلکه وقت رفتن،پریدن از روی جوی سرراهی را وسیله تفریح خود قرار داد.»
9-ابتکار در زمینه ی آموزش ناشنوایان:جبار که اولین آموزشگاه خاص این کودکان را در یوسف آباد تهران بنا کرد و امروز هم به نام وی شهرت دارد، اولین معلم کودکان ناشنوا در ایران است.او برای سواد آموزی به این دسته از دانش آموزان به شناخت ویژگیهای صداهای گفتار زبان فارسی و طبقه بندی آنها،قواعد تعلیم تلفظ، اصول و قواعد لبخوانی، ابداع سبکهای ویژه برای تعلیم گفتار و خواندن و نوشتن،ابداع الفبای دستی ویژه صداها و حروف زبان فارسی،و روش آموزش جمله به ناشنوایان مبادرت ورزیده است.شایان توجه است که جبار روش تدریس الفبای فارسی خود راـ که امروزه در سوادآموزی به دانش آموزان عادی دبستانی و نوسوادان بزرگسال نیز مورد استفاده قرار می گیرد و به روش ترکیبی و یا روش باغچه بان معروف است ـ در سوادآموزی به ناشنوایان نیز به کار گرفته است.
با نگاهی اجمالی به قریب 23 اثر به جای مانده از مرحوم جبار باغچه بان در زمینه های کودکان،تعلیم و تربیت به طور عام و نیز تعلیم و تربیت ویژه دانش آموزان ناشنوا،و نگاهی به مقالات و کتبی که در خصوص معرفی این معلم سخت کوش نگاشته شده است،و همچنین با توجه به قریب 50 سال فعالیت آموزگاری او،نکاتی ظریف و تأسف بار در جامعه ی آموزش و پرورش کشور می یابیم.به راستی آیا هنوز موقع آن نرسیده است تا به طور همه جانبه به بررسی سهم و شأن این معلم همیشه مهاجر در تحول آموزش و پرورش بپردازیم؟ آیا تدارک سمیناری در بررسی دیدگاه و روش جبار باغچه بان به منظور شناسایی دقیق ابعاد نظر و روش وی،همچنین شناسایی روشهایی بدیع و مناسب با شرایط کنونی آموزش از وظایف دست اندرکاران آموزش و پرورش نمی باشد؟